راه های بیشماری برای رسیدن به موفقیت هست اما اگر دچار باورهای غلط شوید تنها آروز موفقیت برایتان خواهد ماند. در این مقاله قصد داریم تا از گفته های بزرگان حیطههای شغلی شما را با برخی از بزرگترین باورهای غلط در زمینه کسب و کار آشنا کنیم.
شما سخت کار می کنید و یک ترفیع حقتان است. اما در دنیای کار همیشه آن ترفیعی که حق خود می دانید نصیبتان نمی شود. شما باید خودتان را ترفیع بدهید نه اینکه به دنبال ترفیع شغلتان باشید تا بتوانید در میان دریایی از استعداد و همکارانتان در سازمان قد علم کنید. صرفا ماهر بودن در کاری که انجام میدهید به معنای موفقیت در مدیریت شغلتان نیست و این دقیقاً همان موضوعی است که اهمیت دارد.
برای بالا بردن موقعیتتان و به دست آوردن یک ترفیع مناسب باید به طور فعال حرفه خود را مدیریت کنید و به همان میزان برای ساخت روابط کاری خود تلاش کنید و طوری روی گامهای بعدی تمرکز کنید که گویی کارهای روزمره خود را انجام می دهید و یکی از کارهایی که در این مسیر باید انجام دهید، نشان دادن آمادگی برای انجام مسئولیت بعدی است. این مسئولیت شماست که بدانید برای به دست گرفتن نقش بعدی، چه کارهایی را باید بتوانید انجام دهید و البته این توانایی ها را نشان دهید. صرفاً به دلیل اینکه شما یک تولید کننده قوی هستید قرار نبیست یک مدیر حرفهای هم باشید. پس همه مهارت هایتان را با هم به کار گیرید تا در مرحله بعدی ترفیعتان موفق باشید.
اگر سال هاست که کار می کنید ولی هنوز به اهداف شغلیتان نرسیده اید, معنی اش این نیست که دیگر دیر شده است, اینکه باید برای موفقیت, از جوانی شروع کرد، یک افسانه است و باور آن هم کاری غلط. قبول این افسانه به یک باور درونی تبدیل خواهد شد که در این صورت آدمها ایده های بزرگ خود را هیچ وقت دنبال نخواهند کرد چون فکر می کنند دیگر دیر شده است. اما واقعیت این است که موفقیت در هر سنی اتفاق میافتد و حتی نمونه هایی از آن فقط در دوران بزرگسالی فرا می رسند.
بسیاری مواقع, افراد حرفه ای و موفق, فشار و استرس کار را طوری عزیز می دانند و برای آن داستان سرایی می کنند, گویی زندگی کامل باید این گونه باشد. وجود استرس, لزوما به معنی این نیست که فرد روبه ترقی و موفق حرکت میکند. مردم ساعت های طولانی را تحمل می کنند و خرده فرمایش های دقیقه آخر را انجام می دهند, گویی که برای آنها یک الزام است اما قرار نیست همیشه این گونه باشد. حضور شما برای ساعت های طولانی, حتما به معنی انجام کاری سازنده و یا نتیجه مثبت نخواهد بود. علاوه بر اینها، وقتی بیش از حد از خود کار بکشید، به نتیجه پایینتری خواهید رسید که نتیجه آن گرایش روبه خالی کردن فشار روی دیگران و نابود کردن روابط است.
به جای این که درجه موفقیت خود را روی مقدار کارکردنتان تنظیم کنید، اول تعریف کنیم موفقیت چه معنی برایمان دارد و بعد بر پایه آن تعریف یک تعادلی را در محیط کار پیدا کنیم. این طوری: شما احتمال بیشتری خواهید داشت تا در محیط کاری خود باانگیزهتر و سازنده تر باشید.
احتمالاً شما هم از سیاست بازی های اداری متنفرید اما باز هم این کار را می کنید چون که فکر می کنید لازمه موفقیت است. یک تصور غلط وجود دارد که انگار برای موفقیت در شغلتان, حتما باید وارد سیاست بازی شوید و این سیاست بازی ها هم همیشه کثیف هستند. وقتی هم که این باور غلط پذیرفته شود, ممکن است از خودترفیعی و ساخت روابط به کلی پرهیز کنید چون ممکن است سیاست بازی به نظر بیاید. اما واقعیت اکثر سازمانها به گونهای دیگر است و تصمیمات شغلی توسط تصمیم گیران بالارده سازمان انجام می شود که بر پایه آن چیزی است که آنها از ارزش شما می بینند, باور می کنند, و تصور می کنند انجام می شود.
پس به جای این که به دنبال سیاست بازی در اداره باشید, زمانتان را به کار گیرید، برند شخصی خود را ارتقا دهید، روابط خود و شبکه تان را گسترش دهید. در این صورت ارزشهایتان راحتتر دیده میشود و پیشرفتتان آسانتر خواهد بود.